قرآن برخی پدران، مادران و فرزندان نمونه را به عنوان الگوهای برتر معرفی می نماید که عبارتند از:
ابراهیم، زکریا، لقمان، شعیب، نوح، یحیی، عیسی، مریم، مادر موسی، مادر یحیی، مادران اسماعیل و اسحاق و.....
در این مقاله برخی ویژگیهای خانواده برتر اسلامی از دیدگاه قرآن و سنت معرفی می گردد. و در خلال آن به تبیین برخی وظایف مهم اعضای خانواده در روابط متقابل آنها با یکدیگربا استعانت از آیات قرآنی و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام همراه با معرفی برخی الگوهای شایسته قرآنی پرداخته می شود.
ازدواج پیمان مقدّسی است بین زن و مرد، برای مشارکت و همکاری آن دو در امر تشکیل خانواده که حفظ کیان آن با اراده و خواست طرفین و در سایه قراردادی به نام عقد صورت می گیرد. به تعبیر دیگر خانواده یک نهاد حقوقی است که اعضای تشکیل دهنده ی آن به وسیله رشته زناشوئی، خون یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند می یابند و در یک مجموعه واحد با هدف مشترک زندگی می کنند.
خانواده مهم ترین نهادی است که جامعه را تغذیه نموده و در سلامت و عدم سلامت، در شرافت و انحراف آن، در سازگاری و نابهنجاری آن مؤثر است. از این رو دولت و ملت به حمایت از این بنیان مقدّس که اساس اجتماع است وظیفه مندند. چرا که خانواده نخستین پایگاه تربیت است و هیچ بنیادی مؤثرتر از آن در جنبه ی سرنوشت سازی و رشد و تربیت انسان وجود ندارد. محیط خانواده در تشکیل شخصیت انسان بسیار مؤثر است. سنت ها، الگوها و ضوابط و قوانین آن در کودک اثر دارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، ادب و سنن است و اهمیت آن همیشگی است و برای دوام و بقای جامعه و تمدن و فرهنگ، راهی جز آن وجود ندارد. (2)
خانواده همچون زمین کشت است، اگر خاک آن مناسب رشد گیاه باشد، گیاهان و محصولات خوب و سالمی را می رویاند، ولی اگر خاک آن نامناسب باشد قطعاً محصول خوب و مرغوبی را تولید نخواهد کرد:
(وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ) (3)
(سرزمین پاک به اذن پروردگار، گیاهش بیرون می آید و از سرزمین ناپاک جز گیاه اندک و بی فایده بیرون نمی آید).
خانواده ایده آل اسلامی:
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در اسلام به آن پرداخته شده، خانواده است. در محیط خانواده ای که براساس معیارهای قرآنی تشکیل شده باشد، آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین می گردد و در صفا و صمیمت و همفکری و همدردی و هماهنگی آن، زنگارهای پریشانی و خستگی های عصبی و جسمی زدوده می شود و زن و شوهر می توانند با اتحاد و تعاوت و یکی شدن نیرومندتر و مستحکم تر حرکت کنند. زن و شوهر با الهام از قوانین حیات بخش اسلام، می توانند محیط خانواده را آکنده از عشق و صفا کنند و کانون پرمهری را برای فرزندان فراهم آورند. فرزندان این نوع خانواده ها نیز، انسان هایی دلسوز و مهربان و عنصرهای پر کار و متعهد و هدفمند در جامعه می باشند. در این صورت روح مودت و محبت بر اعضای خانواده حاکم بوده و از نشاط و سلامتی و هم آهنگی در پیشرفت برخوردار خواهند بود. به گفته قرآن، خانواده ای که در آن انس و الفت باشد، خدمت به یکدیگر نیز باشد، خانواده ای که پایبند به اصول و ارزش های دینی باشد و همواره ذکر دعا و قرآن در آن باشد و از نام خدا با عظمت یاد شود، خداوند بنیان چنین خانه و خانواده ای را مستحکم می سازد. این خانه ها با عظمت و با برکت شده و اهل آن همچون ستاره ای در آسمان هستی می درخشند: (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاء الزَّکَاهِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ * لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ) (4) (آن نور در خانه هایی است که خدا رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبیح گویند. مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروختی از یاد خدا و نمازگزاردن و زکات دادن بازشان ندارد، از روزی که دل ها و دیدگان دگرگون می شوند هراسناکند. تا خدا نیکوتر از آنچه کرده اند جزایشان دهد، و از فضل خود بر آن بیفزاید و خدا هر که را خواهد بی حساب روزی دهد).
و به عکس آن خانه هایی که در آنها عداوت باشد، ناسازگاری باشد، ذکر نماز و قرآن و دعا نباشد، در آن خانه هایی که گناه جاری باشد، آن خانه ها همواره تاریک بوده و نور الهی در آنها نمی تابد. (5) این خانه ها و افراد آنها مورد تأیید اسلام نبوده و با آرمان های اسلامی هماهنگی و همخوانی ندارد. (6)
وظایف متقابل زوجین در خانواده اسلامی:
در بحث مسائل خانواده و حقوق زوجین نسبت به هم برخی همسران تصور می کنند که حقوق یکی از آنها نسبت به دیگری بیشتر است، در حالی که کلام آسمانی و احادیث خاندان عصمت و طهارت گویای این حقیقت است که زن و مرد (زن و شوهر) هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارد. اگرچه آن دو در رابطه با بندگی خدا و صفات لازمه آن به یک چشم نگریسته می شوند و پاداش آنها فقط به اعمال آنها ربط دارد. و از آنجائی که این دو انسان از لحاظ آفرینش و احساسات و تمایلات متفاوت هستند، علاوه بر حقوق مشترک، حقوق خاص جنس خود را هم خواهند داشت و این دلیل برتری یکی بر دیگری نیست:
(إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَ أَجْرًا عَظِیمًا) (7) (خدا برای مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راست گوی و زنان راست گوی و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خداترس و زنان خداترس و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و مردان روزه دار و مردانی که شرمگاه خود حفظ می کنند و زنانی که شرمگاه خود حفظ می کنند و مردانی که خدا را فراوان یاد می کنند و زنانی که خدا را فراوان یاد می کنند، آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است).
مطابق با این آیه شخصیت زنان و مردان هر یک به طور مستقل و در جایگاه ویژه ی خود تبیین گردیده است. آن دو در مقام بندگی یکسانند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. (8)
اسلام می خواهد زن و مرد در کمال صفا و حسن نیت زندگی کنند و محیط خانه از هر سو برای آرامش، تولید و تربیت نسل آماده باشد. شک نیست چنین زمینه ای نیازمند این است که هر یک خود را وابسته به هم بدانند، به هم مطمئن باشند و جز در مرز رضای هم گام بر ندارند و از عواملی که باعث فراق و جدائی، اضطراب و آشفتگی خانواده است جلوگیری به عمل آورده و آن دو در کنار هم گام های استوار را برای ساختن بنیان خانواده و جامعه بردارند و غم خوار یکدیگر و محروم اسرار هم باشند. قرآن همین را به زیبائی به تصویر می کشد:
(هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ) (9) (آنها پوشش شمایند و شما پوشش آنهایید).
در واقع این تمثیل نشان گر آن است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر بسیار نزدیک اند و هر یک از آن دو موجب حفظ عفت و پوشش دیگری است. همانطور که لباس انسان را از برهنگی و بی عفتی حفظ می کند. در واقع همان طور که لباس هر فرد مایه وقار و آراستگی اوست، همسر نیز مایه وقار و آراستگی فرد در زندگی اجتماعی است. (10)
در خانواده قرآنی همسران وسیله تکون و آرامش یکدیگرند و دوستی و رحمت در میان آنها حاکم می باشد:
(وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً) (11)
(و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید. تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد).
اگر در مفهوم این آیه مبارکه دقیق شویم می بینیم صحبت از آرامش در سایه ازدواج و صحبت از رأفت و محبت میان همسران است. لذا بهترین تجلی گاه مودت و رحمت خانواده است و قرآن روی آن توقف کرده است. یکی از عوامل وجود مودت و رحمت در خانواده هم کفو بودن و رعایت مسائل اخلاقی و ارزش های انسانی است. ارزش یک زن و کمال او در زن بوده و کامل بودن او در جنبه های زنانگی و ارزش و کمال یک مرد کامل بودن او در جنبه های مردانگی است.
حال به بحث پیرامون وظایف اصلی زوجین نسبت به هم می پردازیم که اسلام آنها را به زوجین در جهت حفظ و بقای خانواده و استحکام آن توصیه می کند.
(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ) (12)
(مردان سرپرست و قیم زنانند به آن جهت که خداوند بعضی را به بعضی برتری داده است و به آن جهت که آنها از مال خود برای خانواده نفقه می دهند.)
مطابق این آیه شریفه یکی از وظایف مرد مسؤولیت سرپرستی خانواده و تأمین نفقه آن است. از این رو زنان در امر سرپرستی خانواده و مسؤولیت اقتصادی خانواده و تأمین نفقه و مخارج زندگی پس از همسران خود قرار دارند.
وظیفه ی مهم دیگر مرد داشتن رفتاری شایسته و پسندیده در برابر زن و حسن معاشرت با اوست:
(وَ عاشِروُهُنَّ بِالمَعْرُوفِ) (13) (با زنان به نیکویی رفتار کنید).
و اما وظایف اصلی زن به قرار ذیل است:
(فَالصَّالِحَاتُ قَانِتاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ) (14) (زنان صالح در برابر شوهران خود، مطیع و متواضع اند و در غیاب آنها حافظ مال و ناموس آنهایند).
مطابق این آیه شریفه زن دو وظیفه مهم در برابر شوهر دارد:
1- اینکه در برابر او متواضع باشد. «قنوت» در مقابل «نشوز» است. یعنی وظیفه زن در مقابل شوهرش تمکین است و نباید از این وظیفه سرباز زند و با آن مخالفت کند در واقع وظیفه اصلی زن این است که در امر تمکین برای همسرش همواره مطیع و متواضع باشد.
2- اینکه در غیاب شوهر حافظ مال و ناموس او باشد و عفت و پاکدامنی را در حضور و غیاب وی رعایت کند.
اکنون چارچوب وظایف مرد و زن مشخص است و اگر طرفین به وظایف خود آشنا باشند و از آن تخلف نکنند و توقع اضافی از هم نداشته باشند، اختلافات اساسی در زندگی ایجاد نمی شود.
دو وظیفه زن عبارت است از «قنوت» و «حفظ» و دو وظیفه عبارت است از «انفاق» و «معاشرت به معروف» (15) زن و مرد متعهّد و مسؤول طالب این هستند که با مشاهده ثمره ی وجود خویش، خود را بر مسند پر افتخار مادری و پدری بنگرند و مسئولیت تربیت انسان هایی صالح و ارزشمند را برعهده گیرند و از این رهگذر به وجود خویشتن و آرمان های خود امتداد بخشند. در چنین خانواده ای والدین به همان اندازه در تربیت اولاد خود مسؤلیت دارند که فرزندان آنان در مورد حقوق والدینشان مسؤول می باشند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«یلزم الوالدین من عقوق الولد ما یلزم الولد لها من العقوق» (16)
(والدین در برابر حقوق فرزند به همان اندازه مسؤولیت دارند که فرزند در برابر حقوق پدر و مادر مسؤول می باشد).
وظایف پدر و مادر در برابر فرزند:
پدران و مادران در امر تربیت فرزندان مسؤولیت خطیری را بر عهده دارند و در این رابطه باید پاسخگو باشند. در واقع فرزند پروری از اهمیت بسیار بالایی برخوردا است و آن زمینه ساز بسیاری از رشد ها و گاهی نیز انحطاط ها می شود. کارکرد خانواده تأمین نیازهای فرهنگی، اخلاقی، عاطفی، اقتصادی و انضباطی فرزندان و زمینه سازی برای رشد او در شرایط مطلوب اجتماعی و آماده سازی برای پذیرش مسؤولیت های فردی و اجتماعی است. والدین وظیفه دارند موجبات آگاهی کودک را جهت پرهیز از آلودگی ها و نابسامانی ها فراهم آورند و تقویت روح مقاومت در برابر سختی ها و مفاسد و آلودگی ها برای او موجبات دوری از رسوائی ها، ذلت و حقارت ها باشند. (17)
از این رو پدر و مادر باید به طور همه جانبه مراقب فرزندان خویش باشند و وظایف سنگین و خطیر خود را در برابر ایشان انجام دهند:
(یُوصِیکُمُ اللهُ فِی أوْلَادِکُمْ) (18) (خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش می کند).
انسان همواره آرزومند داشتن فرزندی صالح بوده و یکی از افتخارات هر پدر و مادری این می باشد که فرزندی شایسته و دین مدار به جامعه تحویل نماید. امام صادق علیه السلام می فرماید:
«من سعاده الرجل الولد الصالح» (19)
(سعادت و خوشبختی انسان به داشتن فرزندی صالح و شایسته است).
در واقع داشتن چنین فرزندانی موجب خرسندی و روشنی چشم می شود. در اواخر سوره فرقان نیز با آیاتی در وصف «عبادالرحمن» که از دیدگاه قرآن انسان های کامل هستند، از خواسته های قلبی آنها داشتن چنین فرزندانی را ذکر می کند:
(وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ) (20) (و آنان که می گویند: ای پروردگار ما، از همسران و فرزندان ما دلهای ما را شاد گردان).
از وظایف مهم پدر و مادر در برابر فرزند عبارت است از:
1- تفاهم و توافق در پرورش تربیت کودک:
یکی از وظایف مهم مادر و پدر در برابر فرزندان حفظ تعادل و هماهنگی و دوستی و تفاهم بین خودشان است. باید توجه داشت که رمز موفقیت یک خانواده در وصول به اهداف و آرمان ها وجود توافق و تفاهم بین زوجین است و اگر میان دو همسر تفاهم و توافق نباشد، در تربیت فرزند و ثمره ی هستی آن دو نیز چندان موفقیتی نخواهد بود. حال اگر میان دو همسر تفاهم و توافق نباشد ولو اینکه یکی از طرفین وظیفه شناس باشد و به وظیفه تربیتی خویش عمل کند، چندان تأثیر مثبتی بر روی فرزند نخواهد، گذارد، چرا که دیگری با اخلاق و رفتار نا صحیح خود زحمات طرف دیگر را خنثی می کند. هماهنگی والدین خود ساخته، احتمال شکست تربیتی آنها را بسیار ضعیف می سازد و ناهماهنگی آنها این احتمال را به شدت قوت می بخشد. حال در این رابطه به داستان حضرت نوح علیه السلام و فرزند گمراهش اشاره می شود. حضرت نوح هر چه تلاش می کند که پسرش را از ضلالت نجات دهد نمی تواند. از این رو وقتی به درگاه خدا ناله و اصرار می کند به او اعلام می شود که او از خانواده تو نیست:
(إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ) (21) (او از خاندان تو نیست، او عملی است نا صالح).
پسر حضرت نوح در گرداب گمراهی میافتد و بدنبال آن به هلاکت می رسد. با اینکه پدری صالح و شایسته داشت. اما از آنجائی که مادرش زنی غیر مکتبی و گمراه بود و پسر تحت تأثیر مادر و تربیت ناصحیح او قرار گرفته و به علت عدم تفاهم در شیوه ی تربیتی بین زوجین، فرزندی ناصالح بار آمده و در نهایت به هلاک می رسد:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَهَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَهَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا) (22) (خدا برای کافران مَثَل زن نوح و زن لوط را می آورد که هر دو در نکاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خیانت ورزیدند و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب کنند).
2- دعا در حق فرزند:
فرزند همواره محتاج دعای پدر و مادر است. دعای پدر و مادر در حق فرزندان از دعاهایی است که زود مستجاب می شود. بنابراین دعای پدران و مادران برای فرزندانشان نقش مؤثر و سرنوشت ساز دارد. دعا برای خوب تربیت شدن فرزند یکی از ابزارهای تربیتی و بلکه نوعی کوشش برای تربیت و پرورش کودک است. چه اینکه دعا حاکی از نوعی آرزو و تقاضاست و تا زمانی که در نهان فرد علاقه به چیزی وجود نداشته باشد برای نیل به آن دست به دعا بر نمی دارد. (23)
پیامبران و پشیوایان معصوم این درس را عملاً به ما آموخته اند. آنان برای تربیت و سرنوشت خوب آینده فرزندانشان از خدا کمک می خواستند و به نیایش می پرداختند:
الف) اما دعای حضرت ابراهیم علیه السلام:
(رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ) (24) (ای پروردگار ما، ما را فرمانبردار خویش ساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خویش گردان).
(رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَهِ وَ مِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاء) (25) (ای پروردگار من، مرا و فرزندانم را بر پای دارنده نماز قرار ده، ای پروردگار ما دعایم را پذیرا باش).
ب) دعای امام سجاد علیه السلام: (26)
«خداوندا بر من منت گذار به بقای فرزندانم و به شایسته نمودن ایشان برای منع و به برخورداری من از آنان. خداوندا عمر آنان را برای من طولانی گردان، و بر ایام زندگی شان برای من بیفزا و خردسالشان را برایم تربیت کن و ناتوانشان را برایم نیرو ده و بدن ها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار و ...»
ج) دعای حضرت زکریا علیه السلام:
(رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء) (27)
(ای پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندی پاک و نیکو عطا کن همانا که تو دعا را می شنوی).
اینها نمونه هایی از ادعیه پدران نمونه در حق فرزندانشان است. به اعتقاد ایشان فرزند صالح پدر و مادر را در پیشگاه خدا و خلق سرفراز می کند و یقیناً مقام و مرتبت آنها را از لحاظ بندگی ارتقا می بخشد.
3- تعلیم و تربیت فرزند در ابعاد مختلف:
اسلام به مسائل جزئی در تعلیم و تربیت فرزند توجه دارد. در روش تربیتی اسلام خانواده در متن است و در تحقیق مسؤول اصلی خانواده است. در اسلام پدرها و مادرها نمی توانند سلب مسؤولیت کنند و از آن شانه خالی کنند:
(قُو أنفُسَکُمْ وَ أهْلِیکُمْ نَارًا) (28) (خود و خانواده تان را از سقوط در ورطه هولناک عذاب و بدبختی حفظ کنید).
یک مسلمان در خانواده تنها تکلیفش این نیست که خودش را به دوزخ نکشاند بلکه وظیفه دارد افراد خانواده را هم از سقوط در ورطه هولناک عذاب حفظ کند. پدر و مادر شایسته همانگونه که به خود می اندیشند به فرزند خود نیز می اندیشند:
(وَ أصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتی) (29) (فرزندان مرا به صلاح آور)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره تربیت فرزندان می فرماید:
«أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابهم» (30)
(به فرزندان خود احترام نمائید و در ادب و تربیت آنها بکوشید).
چندین مسؤولیت مهم پدر و مادر در حیطه ی تربیتی
1- مسؤولیت تربیت جسمی:
یکی از مسؤولیت های بزرگ والدین تربیت جسم فرزند است. در واقع هدف این است که طفل از نیروی جسمی و سلامت بدنی و نشاط برخوردار باشد. گفتنی است تأمین هزینه خوراک و پوشاک بعهده پدر می باشد ولی در بخش تهیه تغذیه مناسب و سالم مادر نیز نقش بسزائی دارد.
یکی از راههای تأمین سلامت چسم و روح کودک تغذیه ی او با شیر مادر در دوران کودکی است. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
«ما من لبن رضع به الصبیّ أعشم برکه علیه من لبن اُمه» (31) (هیچ شیری پر برکت تر و پر فایده تر از شیر مادر برای کودک شیرخوار نیست).
قرآن کریم نیز در تاکید بر اهمیت شیر دادن توسط مادر می فرماید:
(وَ الْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ) (32)
(و مادرانی می خواهند که شیر دادن را به فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند).
قرآن در واقع با این آیه به طور غیر صریح سخن از یک نوع پیوند عاطفی میان مادر و فرزند را در این آیه بیان می کند. مادر پس از حمل چند ماهه طفل در رحم خویش و پرورندان او آغاز به شیر دهی طفل می کند و موجب رشد جسمی و روحی او می شود. در این دوره و پس از آن، همچنان این پیوند عاطفی بین مادر و فرزند مستحکم می ماند. (33) در کانون خانواده پدر نیز در کنار فداکاری پر ارزش مادر موظف است از لحاظ اقتصادی همسر و فرزندش را تأمین کند و مادر را در این مسیر مقدّس یاری دهد و از او حمایت کند:
(وَ علَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) (34) (خوراک و پوشاک آنان به وجهی نیکو به عهده پدر است).
در کانون خانواده پدر موظف است نیازهای مادی فرزندان مادی فرزندان را از قبیل از غذا، مسکن، لباس، بهداشت و... مادامی که در دوران کودکی بسر می برند و توانائی کار و کوشش را ندارند، تأمین نماید و در دوران جوانی و بزرگسالی نیز چنانچه پدر متمکن و ثروتمند باشد و فرزندان در فقر و پریشانی بسر برند بر پدر واجب است به اندازه امکاناتش احتیاج اولادش را برطرف نماید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرماید:
«کفی بالمرء آثماً ان یضیع من یقوت»
(در گناهکاری مرد همین اندازه بس که حق عائله خود را ضایع کند).
2- مسؤولیت تربیت ایمانی و مذهبی: (35)
می توان گفت که از گام های نخستین در تربیت مذهبی کودک «دین باوری» باشد. فرزندان ما در هر شرایطی و در هر موقعیتی باید به طور عمیق دریابند که زندگی و زندگی کردن بیهوده نیست و ما هدفمند آفریده شده ایم و برای رسیدن به این هدف باید مراحلی را طی کنیم و در این راه همتی بلند نیاز نیاز داریم. از این رو برای قدم نخست باید اهمیت دین و پایبندی به اصول اخلاق و آئین دینی را برای فرزندانمان روشن نمائیم. آنها باید بدانند که همه ی نابسامانی های عصر حاضر از آثار بی دینی است (36). گام بعدی در تربیت دینی فرزندان داشتن صبر است. فرزندان باید با مهربانی و برانگیخته شدن اشتیاق دینی شان جلو بروند و این صبر پدر و مادر را می طلبد.
برخی آموزه های مهم دینی در امر تربیت ایمانی و مذهبی فرزندان عبارت است از:
الف) ارتباط فرزندان با پروردگار:
یکی از وظایف مهم والدین آشنا کردن فرزن با پروردگار جهانیان است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«إفتحوا علی صبیانکم اوّل الکلمه، لا اله الّا الله» (37)
(اولین کلمه ای که بر زبان فرزندان می گذارید کلمه «لااله الا الله» باشد).
ب) تربیت فرزندان بر محبت اهل بیت:
روایات فراوانی داریم که سفارش کرده اند که فرزندان خود را بر محبت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تربیت نمائید. امام علی علیه السلام می فرماید:
«أدّبوا أولادکم علی ثلاث خصال: حبّ نبیکم و حبّ أهل بیته و قراءه القرآن، فانّ حمله القرآن فی ظل الله یوم لا ظلّ الّا ظلّه مع أنبیاءه و أصفیاءه»
(فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان و محبت اهل بیت او و خواند قرآن. زیرا حاملان قرآن در آن روز که هیچ سایه ای جز سایه خدا نخواهد بود، در سایه خدا همنشین انبیاء و برگزیدگان او خواهند بود).
ج) اهمیت دادن به نماز فرزندان:
یکی از وظایف اصلی پدر و مادر این است که به نماز فرزندان خود فوق العاده اهمیت دهن و فرزند خود را از دوران کودکی با اهمیت آن آشنا سازند. امام کاظم علیه السلام می فرماید:
«یا بَنیَّ انه لا ینال شفاعتنا من استخفّ بالصلاه» (38)
(فرزندانم! شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نخواهد رسید).
قرآن نیز بر اقامه نماز خانواده تأکید دارد:
(وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا) (39) (خانواده خود را به نماز فرمان ده و خود در آن کار پافشاری کن).
3- مسؤولیت تربیت اجتماعی:
مقصود از تربیت اجتماعی این است که کودک را به آداب اجتماعی و اصول ارزشمند روانی برخاسته از ایمان و اعتقاد بپرورانیم تا بتوانند در جامعه مظهر حسن رفتار، ادب، تعادل، عقل سلیم، تلاش حکیمانه و... باشد. درباره آداب اجتماعی، والدین موظفند آموزش های لازم را به فرزندان در زمینه های گوناگون ارائه دهند. به عنوان مثال لقمان حکیم که خود پدری نمونه است در نصایح و آموزش های اجتماعی و اخلاقی به فرزند خود، ابتدا درس توحید می دهد و او را از شرک در همه ابعادش بر حذر می دارد. آنگاه نماز، امر به معروف و نهی از منکر، صبر و شکیبائی و... از چیزهایی است که پدر از فرزندش می خواهد. سپس او را از تکبر و خودپسندی و فخر و مباهات منع می کند و میانه روزی در خط مشی زندگی و فرو پوشیدن صدا را از او می خواهد. (40)
از دیگر آموزه های دینی در روابط اجتماعی، رعایت پاکدامنی و عفاف است. فرزندان برای رعایت پاکدامنی خود و جامعه موظف به ازدواج هستند و چنانچه شرایط ازدواج برای آنها فراهم نشد ناگزیر به رعایت عفاف و پاکدامنی هستند تا اینکه خداوند آنها را از فضل و کرامت خود بهره مند سازد:
(وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ) (41) (آنان که استطاعت ازدواج و نکاح را ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا از کرم خویش توانگرشان گرداند).
در این رابطه به حضرت شعیب که از پدران نمونه است اشاره می شود. شعیب و همسرش دخترانشان را بسیار با عفاف و با حیا تربیت کرده اند:
(فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء) (42) (یکی از آن دو دختر که با شرم و حیاء راه می رفت نزد او آمد).
دیگر اینکه شعیب راه ازدواج را هم برای دختر خود و هم برای موسی هموار می کند و خود پیشنهاد ازدواج دخترش را به وی می دهد:
(قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ) (43) (گفت: می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم به شرط آنکه هشت سال مزدور من باشی).
در اینجا عملکرد شعیب در یک فعالیت اجتماعی سالم قابل تأمل است با اینکه او پیر مردی ضعیف و خانه نشین بود ولی به سبب مسؤولیت پذیری اقدام به امر ازدواج دخترش و موسی نمود.
4- مسؤولیت تربیت روانی و معنوی :
در این قسمت از مسؤولیت پدر و مادر، مسائل مختلفی را در دو راه مختلف اعم از مراحل پیش از تولد و بعد از آن را باید مورد بررسی قرار داد. وجود فرزند و تربیت روحی و روانی وی به نوع تربیت والدین بر می گردد. از زمان تشکیل جنین در رحم مادر تمام صفات و روحیات وادین تحت ضوابط خاصی به فرزند منتقل می شود. بنابراین سلامتی و آرامش روح و جان و سجایای اخلاقی و یا احیانًا رذائل نفسانی پدر و مادر هر دو توأماً در فرزند مؤثر خواهد بود. (44) علمای تربیت اتفاق نظر دارند که اگر فرزند از ناحیه والدین با اخلاق و رفتاری نادرست مواجه شود اخلاقش فاسد و تباه می شود. آنهایی که مسؤول تربیت کودکان اند باید مظهر اخلاق نیکو باشند و با مهربانی وسعه ی صدر و رفتار خوب، زمینه رشد و اعتلا و کمال آنها را فراهم آورند که برای موفقیت راهی جز این نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«رحم الله و الداً أعان ولده علی برّه »
(خداوند پدری را رحمت کند که فرزندش را بر نیکی یاری دهد).
براساس دلایل بیان شده افراد در انتخاب همسر باید دقت کافی به عمل آورده و با شایسته ترین افراد ازدواج نمایند. گفتنی است مادر در این مسؤولیت عظیم نقش بسزائی دارد. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«الولد مطبوع علی أمه» (45) (فرزند از لحاظ طبیعت و رفتار ساخته شده ی مادر است).
در اینجا به داستان مادر موسی علیه السلام که به عنوان یک الگوی برتر و تمام عیار یک مادر در قرآن کریم معرفی شده و نیز مادر عیسی علیه السلام، حضرت مریم (س) که او نیز به عنوان مادری فداکار و پاکدامن و مقرب درگاه خداوند و به عنوان یک الگوی نمونه معرفی شده، اشاره می شود. هر دو مادر بزگوار به وسیله وحی در رابطه مستقیم با خداوند قرار می گیرند و فرزندان خود را با راهنمایی وحی الهی شیر می دهند و آن دو با تغذیه شیر مادر و حمایت های آن دو بانوی بزرگوار رشد و نمو می کنند، تا اینکه به مرحله رسالت می رسند:
(وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لَا تَخَافِی وَ لَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ) (46) (و به مادر موسی وحی کردیم که شیرش بده و اگر بر او بیمناک شدی به دریایش بینداز و مترس و غمگین مشو، او را به تو باز می گردانیم و در شمار پیامبرانش می آوریم).
(فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا * وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا * فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْنًا...) (47) (کودک از پائین او ندا داد محزون مباش، پروردگارت از زیر پای تو جوی آبی روان ساخت نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده براست فرو ریزد. پس ای مرین بخور و بیاشام و شادمان باش و...).
از این آیات تلاش ها و حمایت ها و فداکاری های هر دو مادر نمایان است. مقام آن دو آنچنان بالا بود که به طریق مستقیم با خداوند ارتباط کلامی داشتند و از چنین مادرانی انتظار پیامبرانی همچون موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام می رود.
باید متذکر شد که وظیفه پدر و مادر تنها تأمین غذا و لباس و بهداشت کودک نیست بلکه فراتر از آن آبیاری کردن مزرعه دلهای کودکان با آب حیات بخش محبت و عطوفت است. محبت را باید برای فرزندان اظهار نمود تا بتوانند آن را لمس کنند. ممکن است پدر و مادری فرزند خود را دوست داشته باشند اما آن را اظهار نکنند این نوع محبت تأثیر چندانی ندارد و حتی می تواند گاهی تأثیر منفی نیز داشته باشد. (48) احتیاج کودک به محبت امری است که از نظر علمی قابل انکار نیست و طفل از این امر احساس خوشحالی و صمیمیت می کند. عدم ارضای این نیاز موجب انحراف کودک از مسیر عادی زندگی است. محبت ضرورت حیات و رشد کودک است. از عوامل مؤثری است که در بهبود شیوه ی زندگی و سلامت روانی کودک نقش داشته و قادر است بسیاری از نابسامانی ها را از بین ببرد. خانواده ای که در آن محبت کافی به کودکان عرضه نمی شود خانواده ای نابسامان است و ناکامی کودک در این رابطه صدمه آفرین و دلیل بر نقض سعادتمندی اوست. چنانکه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«أحبّوا الصبیا و ارحموهم»
(کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنها محبت و دلسوزی داشته باشید).
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:
«ان الله لیرحم العبدلشده حبّه لولده»(49)
(هر آنکس که بیشتر به فرزند خود محبت نماید، خداوند متعال به جهت همین ویژگی او را مورد لطف خود قرار می دهد).
5- مسؤولیت تربیت جنسی:
مقصود از تربیت جنسی این است که طفل را طوری پرورش دهیم که وقتی به سن بلوغ می رسد، حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشوئی و همسری آگاه باشد و همواره از لاابالیگری پرهیز نموده و پاکدامنی خود را حفظ نماید. او باید راه و رسم عفت اسلامی را دانسته و به آن عمل کند. (50)
ممکن است اینطور بنظر رسد که غریزه جنسی پدیده ای مربوط به دوران پس از بلوغ است در حالی که این غریزه از خردسالی با کودک همراه بوده و نیازمند تربیت و هدایت است. غریزه جنسی اگر در مسیر صحیح و هدایت مند قرار گیرد مایه ی حیات، تداوم، بقای نسل، صمیمیت، مهرورزی و انگیزه ای برای تلاش و حرکت می شود. (51)
در قرآن دستوراتی در این زمینه وجود دارد. به عنوان نمونه به یکی از نکات دقیق تربیتی که مربوط به روابط داخلی خانواده ها (یعنی میان پدر و مادر و فرزندان) می شود پرداخته می شود که در سوره نور دستوراتی برای پدران و مادران دلسوز و طالب پاکی و عفاف خانواده وارد شده است. در این سوره فرزندان به دو دسته تقسیم می شوند: 1- آنها که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند و 2- آنها که به سن بلوغ رسیده اند. نکته مهم این است که هر دو گروه سنی کودکان از لحاظ مسائل جنسی و تحریک غرایز جنسی آنها مورد توجه قرار گرفته اند. قرآن هشدار می دهد که پدر و مادر باید در روابط خود در داخل خانه با حضور کودکان (در هر سنی) جانب تعدیل و احتیاط را رعایت نمایند. قرآن توصیه می کند که پدر و مادر باید به فرزندان نابالغ خود آموزش دهند که در سه موقع باید برای ورود به اطاق پدر و مادر اجازه بگیرند. (52) که جز این سه وقت رفت و آمد کودکان نابالغ بر شما بلامانع است. اما در مورد کودکان بالغ می فرماید که آنها باید در هر موقعی برای ورود به اطاق والدین باید اجازه بگیرند. (53)
این دستور دقیقاً در جهت تأمین اسباب سلامت روحی کودکان و رشد طبیعی آنهاست که در غیر اینصورت برای آنها مصونیتی نخواهد بود.
وظایف فرزند در برابر والدین:
دین مقدّس اسلام به عنوان تأکید در اهمیت این وظیفه انسانی دستورات لازمی در احترام والدین صادر کرده است و اکرام و نوازش پدر و مادر را یک واجب مؤکد توصیه می نماید و آنچنان به این مسأله به دیده ی عظمت می نگرد که آن را در کنار توحید و خداپرستی ذکر می نماید. (54)
بالاترین حقی که والدین بر فرزندان خود دارند حق اطاعت است. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
«حق الوالد علی الولد أن یطیعه فی کل شیء الّا فی معصیه الله» (55)
(حق پدر بر فرزند این است که در هر چیزی جز در معصیت خداوند او را اطاعت کند).
این اطاعت باید در راستای اطاعت خداوند باشد و مخالفتی با اطاعت او نداشته باشد. اگر پدر و مادر دستوری بدهند که مطابق دستور خداوند است، مثلاً دستور به نماز، روزه، حج و.... بدهند، در این صورت اطاعت والدین در راستای اطاعت خداوند است ولی اگر بکوشند که تو را در مسیر شرک قرار دهند نباید از آنها اطاعت کنی:
(وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلَى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا) (56)
(اگر آن دو به کوشش از تو بخواهند تا چیزی را که نمی دانی چیست با من شریک گردانی اطاعتشان مکن. در دنیا با آنها به وجهی پسندیده زندگی کن).
وجوب اطاعت والدین مشروط بر این است که مستلزم زیر پا گذاشتن فرمان خداوند نباشد.
اما حسن خلق و نیکی مصاحبت آنها مشروط به هیچ شرطی نیست. فرزند به هر حال وظیفه دارد که به آنها نیکی و محبت کند و در برابر آنها متواضع و مهربان باشد و در چهره و رفتار و گفتار چیزی که موجب آزردگی خاطر آنها و افسردگی روح آنها بشود، ظاهر نسازد. قرآن کریم بارها به حسن رفتار نسبت به والدین و اطاعت از آنها اشاره شده است که اغلب وجوب اطاعت از آنها بدون قید و شرط آمده است و آن نشانگر این است که به همه سفارش و توصیه شده که در همه حالات نسبت به والدین نیکی و احسان را از نظر دور ندارند:
(وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ) (57)
در این توصیه، ضمن آنکه هم به پدر توجه شده و هم به مادر، نکته ای ذکر شده که انسان را متوجه زحمات بیش از اندازه مادر در ایام بارداری و شیر دادن می کند و بدین وسیله عواطف و احساسات او تحریک می شود و با علاقه و رغبت به احسان و نیکوکاری می پردازد. شکر خدا و شکر والدین هر دو واجب است.
جامع ترین دستور:
دو آیه 23 و 24 از سوره اسراء درباره وظیفه فرزندان نسبت به والدین به طور جامع سخن می گوید:
(وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا * وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا)
(پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آورد و بگو: ای پروردگار من، همچنان که مرا در خردی پرورش دادند، بر آنها رحمت آور).
مجموعه دستورات این دو آیه:
1- نیکی به والدین 2- خودداری از گفتن کلمات و اصطلاحاتی که نمایانگر تنفّر و انزجار است 3- تندی نکردن به آنها 4- تواضع و فروتنی 5- طلب مغفرت و رحمت از خداوند برای آنها چنین انسانی شایسته و سپاسگزار به خوبی توجه دارد که هر چه خدمت کند و تواضع و ادب از خود نشان دهد نمی تواند قسمتی ناچیز از زحمات و خدمات خالصانه و بی دریغ والدین را جبران کند. امام صادق علیه السلام می فرماید: (58)
(اگر تو را ملول ساختند مگو از شما دل تنگ و ملولم و اگر تو را ناراحت کردند آنان را مترسان و پرخاش مکن و درباره آنان بگو خدایا آنان را بیامرز. با آنان به ملاطفت سخن بگوی و آنها را با آغوش باز بپذیر جز به رأفت و مهربانی به ایشان نگاه مکن، صدای خود را از صدای آنان بلندتر مساز، دست خود را بالای دست آنان قرار مده و در راه رفتن بر آنها پیشی مگیر.
برخی الگوهای برتر در قرآن که به پدر و مادر خود دعا کرده و در خدمتگزاری آنها از خداوند توفیق خواسته اند عبارتند است از:
1- حضرت ابراهیم علیه السلام: (رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ) (59)
(ای پروردگار ما، مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روز حساب بیامرز)
2- سفارش خداوند به حضرت عیسی علیه السلام درباره خدمتگزاری به مادرش:
(وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَ أَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا * وَ بَرًّا بِوَالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا) (60) (و تا زنده ام به نماز و زکات وصیت کرده است و نیز نیکی کردن به مادرم را و مرا جبار و شقی نساخته است.
3- حضرت یحیی علیه السلام: (وَ بَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا) (61) (و به پدر و مادر نیکی می کرده و جبار و گردنکش نبود).
4- حضرت نوح علیه السلام: (رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمنَ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً) (62) (پروردگارا مرا و پدر و مادرم را و هر که را که با ایمان به خانه من وارد می شود را بیامرز)
5- حضرت سلیمان علیه السلام: (رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ) (63) (پروردگارا به من بیاموز تا شکر نعمتی که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به جای آورم).
قرآن می آموزد که مهر و مودت به والدین به دوران حیات آنها اختصاص ندارد بلکه باید پس از درگذشت آنها نیز پیوسته به یاد آنها بود و از درگاه خداوند متعال درباره آنها طلب مغفرت و آمرزش کرد. همچنین می آموزد که انسان باید همواره در برابر والدین خود احساس مسؤولیت کند و در برابر نعمت های الهی که به او و پدر و مادرش ارزانی شده شکرگذار باشد.
نتیجه گیری:
از دیدگاه اسلام محیط خانواده مهمترین کانون شکل گیری شخصیت انسان و قالب ریزی روح و روان اوست. از این رو با وضع مقرّرات و احکامی در باب روابط و حقوق متقابل اعضای آن می کوشد تا محیطی جذّاب و پر کشش و مطلوب به وجود آورد تا آن مکانی مطمئن و آرام برای پرورش روح و جسم باشد.
آرامش و امنیت فرزندان در خانه و رضایت والدین از آنها و دعای خیر هر یک برای دیگری، موجب تحکیم پیوندهای خونی و عاطفی شده و این خانه پر نور و معنویت تبدیل به پایگاهی امن و آرام و پویا برای همه اعضاء شود. رضایت هر یک از افراد خانواده از دیگران بر اثر رعایت حقوق یکدیگر، موجب دلگرمی و احساس پشتوانه ای برای هر یک از آنان در فعالیت های زندگی می شود. محیط خانواده در سایه احکام اسلامی و تربیت قرآن تبدیل به کانون مهرورزی و ابراز عواطف عالی انسانی و ارزشمند و نیز مرکز مشارکت و همکاری و احساس مسؤولیت در تصمیم گیری ها و امور مهم و حیات زندگی می شود.
جامعه نیز چشم انتظار چنین خانواده هایی است. خانواده هایی که ساختمان فکری و ساختار روحی و تربیتی آنان براساس موازین و معیارهای اصیل انسانی و فطری و موافق با ارزش ها و مقدّسات دینی و بشری پی ریزی شده است. چنین خانواده هایی که در جریانات ناموافق و تندبادهای منحرف و غیر اخلاقی جامعه دچار تزلزل و لغزش نمی شوند. آنها نه تنها تحت تأثیر قرار نمی گیرند بلکه با توجه به ساختار تربیتی و اخلاق قوی و هدفمند به طرز مطلوب و پسندیده ای بر اجتماع نیز تأثیر گذار می باشند. و بدین ترتیب جریانات اجتماعی را به سوی نهادهای ارزشی و حقیقی و کمال مطلوب انسان راهبری و هدایت می کنند. (64)
نویسنده: دکتر فرزانه غفاری - منبع :erfan.ir
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.